شیوه های کلاهبرداری فضایل عزیزان و کبری قربانپور

1- هک کامپیوترها و دزدیدن اطلاعات خصوصی(مدارک یا عکس) و اخاذی بوسیله آن

2- عزیزان خود را فعال سیاسی و حقوق بشر معرفی میکند و از این طریق به اسناد محرمانه زندانیان و یا پناهندگان آواره  دست پیدا کرده و از خانواده های آنان اخاذی میکند

3- همسر عزیزان در شبکه های اجتماعی(فیسبوک)و یا یاهو مسنجر با پسرهای ایرانی که تمایل به مهاجرت دارند دوست میشود و پس از چند هفته و یا چند ماه به آنها پیشنهاد کمک بوسیله ازدواج مصلحتی میدهد
یا ممکن است با آنها رابطه عاشقانه برقرار کند و وعده ازدواج رسمی به قربانی دهد

این داستان عموما بدین شرح است
همسر عزیزان که در اتلانتا با نام کیانا شناخته میشود در فیسبوک با قربانی آشنا میشود
خود را از پدر و مادری ایرانی میداند که سالها پیش به امریکا (لس انجلس)مهاجرت کردند
اما خودش متولد امریکاست و وانمود میکند که خیلی کم فارسی میداند
اما بسیار علاقمند به ایران است و همیشه آرزو داشته با یک پسر ایرانی ازدواج کند و در این قسمت از احساسات میهن پرستانه قربانی سو استفاده و توجه او را به خود جلب میکند
پس از مدتی با قربانی ارتباط تلفنی برقرار کرده و مرتبا به او زنگ میزند و اظهار میکند که به او وابستگی زیادی پیدا کرده و هر روز باید با او حرف بزند
همچنین میگوید که هر سال به ایران میایند و به منزل پدر بزرگ که در تهران است میروند.سپس به شهر های مختلف ایران سر میزنند.چون مادر و پدرش خیلی دوست داند که فرزندانشان با فرهنگ ایران آشنا شوند
کیانا یک برادر 23 ساله و یک خواهر 4 ساله هم دارد
که برادر در واقع همان فضایل عزیزان و خواهر هم دخترشان است
در این بین روزی از همین روزها خانمی به قربانی تلفن میکند و خود را مادر کیانا معرفی میکند که در واقع خود کیانا است
چون کیانا فارسی را بسیار دست و پا شکسته صحبت میکند و صدای خود را هم نازک میکند
قربانی اگرچه متوجه شباهت این دو صدا میشود ولی فکر نمیکند که هر دو یک نفر هستند.
چون با دو شخصیت کاملا متفاوت حرف میزند
از هر دو نفر داستانی میشنود که هیچ تناقضی بینشان نیست.پس تا اینجا تا حد زیادی اعتماد قربانی جلب شده
مادر از دختر ساده خود حرف میزند که بسیار خجالتی است و تا کنون با هیچ پسری دوست نبوده و تنها در فکر درس است.ولی اکنون متعجب است که این دختر چطور در دنیای مجازی توانسته با پسری دوست شود و اینطور هم به او علاقه پیدا کند
همچنین مادر از مخالفت پدر کیانا و هواداری خودش از دخترش حرف میزند و پس از آن مادر هم با قربانی دوست میشود و هر از چند گاهی به قربانی زنگ میزند و درد و دل میکند.از پسر تعریف میکند که از وقتی تو با دختر ما دوست شدی همه چیز خوب شده
دختر ما قبلا یک دختر گوشه گیر و افسرده بود و حالا به لطف تو او را خیلی خوشحال میبینیم و به همین خاطر پدر کیانا هم دارد به تو علاقه مند میشود.چون به شدت به این دختر وابسته است و خواسته های این دختر خواسته اوست و حتی اگر دختر ما بخواهد با تو ازدواج کند بالاخره راضی میشود.چون اگر یک روز تو با دختر ما حرف نزنی او بسیار افسرده میشود و پدرش طاقت دیدن افسردگی او را ندارد
وبه همین صورت هر روز یک داستان جدید میسازند و ذهن قربانی را به بازی میگیرند
در این بین اگر قربانی شک کند.داستانهای انحرافی جدیدتر با توجه به روحیات هر کدام از قربانیان میساند.
مثلا کیانا خود را به مریضی میزند و از حس ترحم و دلسوزی قربانی سو استفاده میکند
بر فرض سردردهای میگرنی دارم و نباید هیجان و استرس به من وارد شود و هر وقت قربانی وارد بحث هایی میشود که ممکن است دستش رو شود خود را به سر درد میزند و چند ساعتی تماس خود را با قربانی قطع میکند.سپس مادرش به قربانی زنگ زده و او را از حال بسیار بد کیانا که اکنون در بیمارستان است مطلع میکند و حسابی طرف را گیج میکنند
یکی دیگر از داستانهای این دست داستان خواستگارهاست.
مادر کیانا میگوید که ما تا به امروز به تو نگفته بودیم که پولدارهستیم.چون میخواستیم اطمینان داشته باشیم که تو بخاطر پول با دختر ما نیستی.چون ما از اوضاع مالی خوبی برخورداریم دختر ما خواستگار خیلی دارد.مخصوصا در بین فامیل.اما اینها چشم به مال ما دوخته اند و هیچ کدام دلباخته کیانا نیستند.
پدربزرگی هم دارد که خیلی به این دختر علاقه مند است.چون تنها نوه دختر اوست و تنها یک نوه دختر دیگر دارد که شیوا است و خواهر کیانا.
شیوا در اصل دختر کیاناست
ولی او را بجای خواهر خود که مادرش او را ناخواسته باردار شده جا میزند.
این پدر بزرگ از سالها قبل قول ازدواج کیانا را به پسر عمویش داده و دوست ندارد این دختر از فامیل بیرون برود.وخلاصه جنجالی هم سر این موضوع به پا میکند و تا چند هفته ممکن است اینطوری قربانی را بازی دهد که شک هایش را فراموش کند
موضوع را به همن شکل مدت ها با صبر و حوصله کش میدهد و رابطه عاشقانه خود را با قربانی محکمتر میکند.
تا جایی که هر روز باید با قربانی ویدیو کال کند.
کم کم با اعضای دیگر خانواده قربانی هم ارتباط برقرار میکند و مادرش هم به طور مستقل به مادر قربانی زنگ میزند و با او دوست میشود
اما هرگز این مادر را جلوی وب کم نخواهید دید و از دیگر اعضای خانواده تنها عکس نشان میدهد
اگر خیلی به دیدن اعضای دیگر خانواده اصرار کنید عزیزان را به جای برادر حدود 2 یا 3 دقیقه به شما نشان خواهد داد و این مدت زمان زیاد طول نمیکشد تا لهجه ترکی عزیزان رو نشود
کیانا از شخصی امریکایی به عنوان وکیل خانواده خودشان اسم میبرد که پی گیر کارهای قربانی است و خیلی در کار خود استاد است و اشخاص زیادی را میشناسد و از روی همین روابط میتواند کارهای مهاجرت قربانی را خیلی سریع انجام دهد و چون وکیل پدرش است تخفیف زیادی هم به آنها خواهد داد
کیانا در این مرحله تقاضای پول برای حق وکالت نمیکند و میگوید همه را از جیب گذاشته و قصد ندارد پولی از قربانی بگیرد
تا جایی که چند روز مانده به آمدنش به ایران
به این بهانه که وکیل.پدرم را از اینکه تمام مخارج تو را من بعهده گرفته ام مطلع کرده و پدرم از این موضوع ناراحت است و برای اینکه تو اعتماد پدر من را جلب کنی بر فرض 5000 دلار را هم تو بده.در حالی که این جریان تا حالا 15000 دلار خرج بر داشته و 10000 دلار را من میدم و 5000 دلار را هم که تو میدی وقتی آمدی امریکا به تو پس میدم.چون من پولدار هستم  و این برای من مبلغی ناچیز است و خجالت میکشم این پول را از تو بگیرم و فقط برای جلب اعتماد پدرم و پدر بزرگم که از این قضیه که ازدواج من و پسر عمویم بهم خورده ناراحت است بده تا دهان او هم بسته شود و فکر نکند تو دنبال پول پدرم هستی

این ماجرا در فاصله چند روز به آمدن کیانا به ایران اتفاق میفتد و میگوید که اگر تا قبل آمدنم کار های وکیل انجام نشود و بخواهد پس از بازگشت از ایران کارها را دنبال کند کار ها خیلی عقب میفتد.چون به حضور پدرش و امضا و ضمانت او هم نیاز دارد
و قربانی را حسابی در منگنه قرار میدهد

پس از دریافت پول با توجه به شناختی که از قربانی پیدا کرده یا ارتباطش را قطع میکند و یا اگر ببیند ظرفیت دادن پول بیشتر دارد به بهانه ای مثل فوت یکی از اقوام نزدیک آمدنش به ایران را به تعویق می اندازد و به بهانه ای دیگر دوباره درخواست پول میکند

کیانا(کبری قربانپور) و فضایل عزیزان این سناریو را بار ها اجرا کرده اند و کاملا از حفظ هستند و خیلی کم میتوانید تناقضی در گفته هایشان پیدا کنید.در مورد جزئی ترین مسائل خانواده حتی خانواده دایی و عمو و عمه هم حرف میزند و هر بار دوباره پس از گذشت زمان زیاد در مورد یک مساله جزیی که مثلا در مورد پس خاله گفته بود از او بپرسید دوباره همان حرف را بدون اشتباه تحویل شما میدهد و این داستان را بخوبی حفظ است
عزیزان هم یک یا دو بار بعنوان وکیل به زبان انگلیسی که قربانی خیلی کم میداند با او حرف میزند که اعتماد بیشتری جلب کنند

4-از عکسها و مدارکی که از قربانی در این مدت میگیرد هم سو استفاده میکند و پس از لو رفتن کلاهبرداری از قربانی اخاذی میکند.حتی ممکن است با قربانی 3ک3 چت کند و از مانیتور خود فیلم بگیرد  و با آن از طرف اخاذی کند